وبلاگ :
روستاي كهنه كلباد-kohne kolbad village
يادداشت :
آرزويم و اميدم طلوع دوباره تا صبحي ديگر...
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پروازه
کودک ک بودم
فکر ميکردم اگر دستانم را دراز کنم
ب آسمان ميرسد
يا اصلا فکر ميکردم
با يک چتر ميشود ب ميهماني خدا رفت و گونه هايش را بوسيد
....
کودک بودم
کودک بودم
کودک بودم...
کاش
پاسخ
زيبا بود متشكرماگر مطلبي داريد يا شعر كه دوست داريد با نام شما درج شود لطفا ايمل كنيد.